ستیغ عزت هزاره، وتندرهای وحشی تبعیض و تنفر !
رضاضیایی رضاضیایی

                    یاد اوری

              نوشته ای را که می خوانید گرچه، به بهانه نشرمقا له های روزنامه (اراده)  نشریافته درکابل وسایت (خاوران) منتشرشده ازسویدن نوشته شده است، اما این قلم در پی ان نیست که بگونه معمولی  وبازاری، به جواب دادن انها بپردازد، وارد شدن دربازیهای که پای توهین به اقوام وایجاد نفاق وشقاق درمیان مردم باشد برای هزاره ننگ وعار است،هزاره،هیچگاه دررواج دادن وتبلیغ نفاق ملی واندیشه های برتری خواهانه در کشور،نقشی ونفعی نداشته است.وبعد از این نیزمرتکب چنین خیانت نمی گردد.

   اما وظیفه ماست، تا برای تامین یک دنیای عاری ازتبعیض ونابرابری،وخشکاندن ریشه های فاشیسم وراسیسم مدرن، مبارزات فرهنگی،مسالمت امیزوعاقلانه، ملت افغانستان را مساعدت نمایم.به همین منظور نوشته ذیل پدید امده است امید که درراستای هدف مطرح شده مفید واقع گردد. همچنین ضروری است که روشن نمایم، منظور هزاره از فاشیست و راسیست هیچگاه قوم  وقبیله خاص نیست انگونه که گروهی به ان دامن میزنند، چون به باورما قومی را راسیست دانستن ونسبت به قومی خاصی تنفر داشتن خود یک اندیشه وعمل راسیستی خطرناک ومزمن است.

  راسیسم وفاشیسم،برتری خواهی وتبعیض طلبی، اندیشه است شیطانی که، میتواند درفکر ومغزهرقوم وگروه سیاسی وهرفرد ازانسانها،رسوب ورشد نماید، این تفکرمخرب انسان را چنان دیوانه ومست می نماید که، با افتخار، فکرخرافی سیادت و قداست قومی را معتقد وبعد سبب فاجعه ا نسانی وجهانی می گردد. بنأ منظورما ازاین بحث کالبد شکافی وبررسی اندیشه راسیستی وفاشیستی درگزشته وامروزه افغانستان، وضرر وزیان فرهنگی وسیاسی ان اندیشه روی وحدت ملی،توسعه ورشد جامعه وبالاخره ایجاد تفرقه وجدایی میان یک ملت وشهروندان کشوراست.همچنین موضع وموقف هزاره ها با این تفکرنیز بیان می گردد.

     سخن اغازین

       تفکرتاریخی تبعیض،جدایی وامتیاز قایل شدن میان انسانها، بعلاوه اینکه نفاق انگیز وتنفرزا است، درقضاوت ونگاه همه خردمندان بشری ازننگین ترین ایده ها واعمال انسانها حساب گردیده است، امروزه مردمان دنیا با همبستگی جهانی درتلاشند که نشان ورویش تبعیض گری وبرتی خواهی را بعنوان بزرگترین خطر برای بشریت ازذهن تاریخ وادمی زادگان وزاویه های تاریک اجتماعی ریشه کن نمایند. مبارزات عادلانه وانسانی، جهانیان دراین راستا با اینکه تا حدودی با توفیق همراه بوده است، اما انگونه که دیده می شود این ویروس مزمن وایدز فکری هنوزهم در جای جای کره ای خاکی حا میان دارد که به اسانی ازجهالت مدرن شان دست بردار نیستند.

   بعد از شکست وسقوط دولت اپارتاید ونژاد پرست افریقای جنوبی درسال ۱۹۹۱، امید واریها ی عدالت خواهان جهان دربراندازی ایده برتری طلبی ونژآد پرستی، بیشتر گردیده بود اما بخاطر دنبال نشدن جدی وهمه جانبه ان، جریان جراسیم تبعیض، درجهان بازهم امنیت وسلامت فکری بشریت راتهدید می نماید،تحرکات ضد انسانی وخطر ناک تبعیض وتبار گرایی در بعض از نقاط جهان ازجمله درافغا نستان جهانیان راباخطر بزرگتر از تروریسم روبرو نموده است.

 

تبعیض ونابرابری  در افغانستان

       ازجمله مناطق که، متا سفانه بعنوان زاییش وپرورشگاه تبعیض نژادی و دیدگاه های نا برابری میان انسانها باقی مانده است، بافت ونظام نا سالم فرهنگی سیاسی کشورما می باشد،این تفکر مزمن ومسموم، قرنها ست که افغانستان ومردم مظلوم ان را درمسلخ سیاه ستم  وبحرانهای مختلف قرارداده وراه سعادت ورستگاری را برروی انها بسته است، تبعیض وحشتناک حاکم مناسبات اجتماعی ملت افغانستان، تمامی فرصتهای طلایی و زمینه های رشد وسر افرازی را از دست مردم ما خارج ودرنهایت این کشور،مستعد وملت با همت وسر بلند را از کاروان رشد وترقی بشریت به عقب نگهداشته است.

          مبارزات عدالت خوا هانه مردم وتوده های مظلوم افغانستان برای رهایی از شر شرارت تبعیض با اینکه دوامدار بوده است اما باتا سف تاهنوز، موفقیت چشم گیری را نصیب نشده است،جنگها ودرگیریهای سه دهه اخیر که خود زایده همین دید ونگاه منجمد وارتجاعی بود، زمینه تبارز،جریان تبعیض وستم مدرن در اشکال مختلف ان گردید، به میان امدن طالبان،یکی ازهمین حلقات سلسله واراست که هنوز هم دست از گلوی فرزندان این اب و خاک بر نداشته است،وبا تمامی گستاخی ازاتش زدن خانه ها، مکاتب وسر بریدن زنان وکودکان روی برگردان نیست.

        رویارویی تاریخی محرومان عدالت خواه، خصوص هزاره ها، با ستم وتبعیض طلبی درافغانستان  مسله ای است انکار نا پذیردرعین حال خواندنی و اموختنی، این قسمت از تاریخ کشورما که خیلی هم روشن وبدون تحریف حفظ گردیده،ازهرجهت قابل بررسی و نقد منصفانه می باشد، به خاطراهمیت این فراز،هرازگاهی از جانب حامیان اندیشه راسیستی مدرن ازجمله درنوشته های مورد بحث ما مورد سوال قرارگرفته و بنفع قاتلین مردم توجیه ونسل براندازی هزاره از ضروریات قوام یافن نظام وشاه قلمداد گردیده است!!

ما باورداریم که برخلاف نوشته های اراده و خاوران ستم وفاشیسم نتنها هزاره بلکه پشتون،تاجیک وازبیک  رانیز با بی رحمی قتل عام نموده وبه سیاه چالهای مخوف اسیر ونابودشان کرده است، این ادعا ها زمان روشن می شود که محققان بیطرف تاریخ رسمی شاه هان گزشته رابخوانند اگرمرض فاشیسم انهارا ازتعقل بیرون نکرده باشد با یک لحظه سکوت صدای ناله های زاردختران تیرباران شده جنوب را که نمی خواستند بخواست حیوانی عربهای عیاش القاعده جواب مثبت دهند وهمچنین نا له های وزجه های دختران معصوم و تاک نشین شمالی راکه برای رهای از دست جنون ادم خواری به خبرنگاران خارجی پناه برده وازانها کمک می خواستند رامی شنیدند.

  خون سرخ ده ها هزارازبیک که ازسالها قبل تا کنون گاهی دردهن توپ گاهی درخرمنهای اتش وگاهی در دشتها وبیابانهای ترکستان قتل عام گردید ه اند هنوز نخشکیده است. اگرراسیسم مدرن چشم غبار الود خاوران واراده را کورنکرده باشد امروزه درجنوب تیغ اتشین فاشیسم وراسیسم زیاده طلب را در گلوی زنان پیروکودکان خرد سال پشتون نیزمی توانند بینند. که چگونه بنام خدا وبا لب خند وارامش خاطرسرکودکان پشتون رااز بدن جدا می نماید.که راسیسم جز جنون خود خواهی وجز تفرعون وخود محوری چیزی دیگری نیست.فاشیسم هیچ معیار جز خو د خواهی وزیاده طلبی را به رسمیت نمی شناسد.

ما برخلاف اندسته اززیاده طلبان وغوغا گران جدید قبایل مردم خود ازپشتون وتا جیک وهزاره وازبیک وایماق را وحشی وذا تا فاشیست وستم کار نمیدانیم بل فاشیسم اندیشه است ضد انسانی که حتی بسراغ پوهاند های غرب نشین وروشنفکران تکنوگرات نیزمی اید انهم باشدت بیشترش. 

 تبعیض طلبی که درگزشته وحال منجر به چند دستگی وشقاق ملی در کشورما گردیده است هنوز در برابرتحولات اساسی در نظام اجتماعی افغانستان، لجاجت بخرج داده وایستادگی می نماید، به همین خاطر جنگ در تمامی جبهه ها ی سیاسی،فرهنگی ونظامی ادامه دارد.روشن است که دشمنان تحول وتکامل اجتماعی کشور ما، به دقت زمینه وعوامل هریک ازتحولات  سازنده را شناسای نموده،وبا برنامه های منظم، هریکی از ان قله ها وستیغ هارا، با سلاح  مربوط خودش مورد هجوم قرارداده ودرهم می کوبد تا راه تغییرات و تحولات اساسی وسازندگی را مسدود نمایند.

     

 دراین میان هزاره ها بخاطرتوان فکریوفرهنگی خود، بیشتردرقله های بلند فرهنگی وستیغهای سرافرازی، تحکیم وحدت، انسجام ملی،همزیستی، امنیت وثبات وارامبخشی روح وروان افغانستان جنگ زده مساعدت نموده وپیشتازوصحنه افرین این عر صه ها بوده اند، وبه همین دلیل در مواضع یاد شده ازجانب دشمنان افغانستان مورد هجوم قرارداشته اند.

                  تهدید وفشارهای روانی،خشین که امروزه ازجا نب مراکزارتجاعی وتبعیض گر،با نامهای مستعار وادرسهای مختلف علیه هزاره ها اعمال می گردد نمونه کوچک ازاین واقعیت تلخ و عکس العمل بزدلانه جریان اشوب طلب می باشد.

این امر ضمن اینکه نشا نه هراس وترس،فاشیست ها ازبمیان امد ن دموکراسی تکثرگرایی برابری ازادی بیان، مشارکت سیاسی است، بیان گر ان می باشد که، هزاره برخلاف خواست تبعیض گران ودکم اندیشان درمعادلات فرهنگی وسیاسی افغانستان جایگاه رفیع و مهمی را بدست اورده ودرپالایش وگسترش دادن اندیشه وارزشهای انسانی ودموکراتیک فرازمندانه به پیش می رود.

            امروزه همگی می دانندکه، هزاره با تحمل بی انصافی وطن داران خود اما با گامهای استوار،متانت اندیشه، وسلامت نفس واراده، باعث تحولات سر نوشت سازی فرهنگی وهنری در کشورسنتی افغانستان گردیده است، وبه همین خاطر است که بیشتر از دیگر برادران شان مورد هجوم اندیشه های رو به مرک فاشیسم هتلری قرار دارد.

           افغانستان تداوم نبرد،میان عدالت خواهی وتبعیض طلبی

           تصمیم  برتری خوا هان برای ماندن فرهنگ وپندارتبعیض ازیکطرف، عزم مردمی که خواهان  تغییروتحول اساسی دراصول نظام اجتماعی ومناسبات ملی هستند ازطرف دیگر،باعث تداوم مبارزات دوطرف گردیده است.فرهنگ تبعیض وامتیاز خواهی می پندارد که برای حکم راندن واقا بودن ودیگران برای برده گی وباربردن خلق گردید ه اند.

 این مبارزه همانگونه که گفته امد، از دوجانب با روشهای متفاوت ادامه دارد، یکی با تهدید وتحقیر وبا سلاح زور وخشونت سخن می گوید ودیگری با ملایمت واحترام به روشنگری وعدالت خواهی به راهش ادامه می دهد، صحنه که هزاره به مبارزه خوانده وتهدید می گردد وبعد راه های خرد مندانه هزاره برای تبیین تفکر واندیشه های انسانی خود، این عرصه را دیدنی وقابل تأمل واموزنده سا خته است. 

           اززمان  ساخت وپخش فیلم (کابل ایکس پریس) تا تاریخ نشرمقاله های اراده وخاوران یک سال می گزرد، دراین مدت جریان واپس گرا وتبعیض، مگر با نا مهای بالا بلند روشنفکرانه وتکنوگرات،با تمام توان وغضب، هویت، فرهنگی وحیات سیاسی هزاره راهدف قرارداده است،این حرکت ضد ملی که توسط  اندیشه های حقیرراسیستی، اداره ورهبری میگردد،، مذبوحانه کوشیده است تا با زنده نمودن ایده نژاد پرستی وعصرجاهلیت درافغانستان، در نهایت میان هزاره های مغضوب، وبه اصطلاح نجبای این مملکت دیوارجدای و امتیازبرپا نمایند و میخواهند که گزشته تاریخ سیاهان امریکا وافریقای جنوبی را بالای هزاره تکرارنموده وانهارا درشهرهای جدا گانه ساکن ورفت وامد شان را درشهرهای مدرن ونجبا قطغن گرداند. تبعیض می پندارد که با ایجاد دیوارحایل میان هزاره ها وباقی مردم افغانستان، اب وهوای زندگی ازالوده شدن با تنفس هزاره ها حفظ وجهان ارمانی شان بر پاه خواهد شد، یعنی خواست خاوران واراده جهان بی هزاره است! ولی ما باور داریم که زمان وتاریخ مصرف افکار بسته وموحش نژاد پرستانه درافغانستان امروزی اهنگ مرک نموده ومشکل است که معشوق انها ازاین معرکه جان سالم بدرببرد ؟

     اما تأسف دراین است که این پروسه ارتجاعی وضد بشری تا مراکز قدرت سیاسی وروشنفکری ورسانه ها هم نفوذ نموده، وبعنوان فرهنگ حاکم درمناسبات اجتماعی مردم، جلودارخانه بحران خاورزمین گردیده است، تبعیض گران چون نویسندگان روزنامه ( اراده ) و  سایت (خاوران) خود شان را بگونه انحصاری صاحب افغانستان می دانند، انها خواهان ان می باشد که، هزاره را از نگاه روحی وروانی به چالش، ذلت وشکست بکشاند وافکار جمعی غیرهزاره ها را علیه انها بشورانند تا زمینه قتل عامهای دیگرهزاره اماده گردد، وبه همین خاطر است که ما  نوشته های مغرضانه ،مخرب وفساد پیشه انها را بعنوان عوامل زمینه سازجرم وجنایت علیه ملت افغانستان واستقلال کشورمی دانیم!!

       انها با سو استفاده از نام وادرس ازادی بیان ودمو کراسی،به انتشارتعفن تبعیض ونفرت نژادی می پردازند وبا قاطعیت وبدون هراس ازقانون ومجریان ان، اززندگی  نمودن قومی ازملت افغانستان را درمنطقه ویا شهری مشخصی می خواهند جلو گیری نمایند. انها با  جرأت تمام وبرخلاف قوانین بین المللی وقانون اساسی کشور،جدای اقوام را توصیه کرده وخواهان رسمی شدن تبعیض می گردند!

 واز رییس جمهور یک کشور ( اسلامی ودموکراتیک) که هردو بینش یاد شده به برابری بشریت تاکید دارند، می خواهند که جلو ساکن شدن هزاره هارا در شهر ودیار خاصی بگیرند،انها خصوصا نگران هرات هستند شهر که بارها با مدافعه وفداکاری بینظیر فرزندان رشید سربازان وافسران قهرمان هزاره ازتهاجم اشغالگرانه بیگانگان نجات یافته است اگر نویسندگان وناشران خاوران واراده سواد خواندن تاریخ وصداقت انسانی شرقی را میداشتند با مروربرگهای ازتاریخ هرات، سیمای رایت بدوشان ومدافعان هزاره را درپیشا پیش سپاه مدافع وطن و مردم هرات به روشنی می دیدند! اما چاره چیست که مرض وویروس راسیسم ونژاد پرستی این توفیق راازچشم وقلب انها وهمقطارانشان گرفته است.

 نویسندگان وناشران افکار،هتلروموسلینی چگونه انسانهای می تواندباشند؟

 


انچه که تاریخ معاصر افغانستان تصریح دارد،افکار فاشیستی وراسیستی مدرن بیشتر با اغازجنگ جهانی دوم وزمان اوجگیری تجاوزات لشکریان جنایت کارنازی به کشورهای اروپایی ومطرح شدن شعاری پوج  ومزخرف، برتری نژاد اریایی درافغنستان راهیافته  وتعداد ازاتش نفسان این (خون وریم ) با هزاران شوق وامید    پیروزی هتلر ونژاد پاک وخالص اریایی رامی خواستند ومشتاقانه درانتظاررسیدن پیش اهنگان نژاد متمدن ومترقی اریایی درافغانستان دقیقه شماری می نمودند!!

   اما با بیداری  واگاهی مردم از خطر رشد اندیشه فاشیستی ونازیسیم ودر ادامه ان همانگی جهانیان برای ریشکن ساختن افکار مخرب وضد انسانی نژاد پرستان راسیست وفاشیست، امواج  پدید امد که درنهایت باعث غرق شدن کشتی برتر خواهی وتفکر (سیادت نژاد اریایی) درقعر قهرطوفان خلق متحد جهان غرق گردید،اما این اندیشه شیطانی همانگونه که اشاره شد در سراسر دنیا واز جمله در افغانستان مریدان خودرا مگر درنهان حفظ نمود وتا اینکه امروز،باز هم شاهد تحرکات مار پیچ انها در سطح افغانستان و جهان هستیم، وازرویشهای ضد انسانی  انها نفاق اندازی ترویج تنفر نژادی و غوغا سالاری در یک جامعه است.

       نویسندگان روز نا مه اراده وسایت خاوران که با سو استفاده ازنامهای نیک ازادی بیان ودموکراسی،حقوق شهروندی شهروندان رازیرپا نموده وکرامت وحقوق بشری افراد واقشار مردم را خدشه دارمی نمایند، از پیشتازان این فرضیه جهانی وتاریخی هستند وبخاطرسیادت ان مبارزه می نمایند.ما زمانیکه  اهداف ورویشهای کاری انها را خوب بررسی نمایم  به تفکر وارمانهای بلند مدت ومرحله ایی شان پی خواهیم برد وانگاه معلوم خواهد شد که نویسندگان روزنامه اراده وسایت خاوران چی جسنهای عجیب هستند؟

بتعبیر دیگردرپشت این سیما های شیک واتو شده وعنا وین بالا وبلندعلمی واکادمیک، چه عفریتهای خشین وزهردارپنهان گردیده است که، اگر بخواهند با تزریق نمودن یک زره اززهر شان که درجوهرمقدس قلم تعبیه می نمایند،می تواند پیکری ملتی را مسموم ورنجور سازد.

 نه اینستکه شخصیت هر کسی در اندیشه، قلم ونگارش انها رونما می گردد.انهای که در قرن بیست یک ودرحال که با نوشتن ورسانه های دنیا هم سروکار دارند، اما هنوزهم موفق بدرک و پذیرش، اصل برابری انسانها و وحدت جوهری وکرامت خلقتی، انها نگردیده اند معلوم است که با زندگی ودانش، تفکر رهای بخش انسانی، رشد وتوسعه یا فتن مشکل  اساسی دارند، انهای که قلم  ورسانه ها را که نمود از اگاهی بخشی جامعه بشری  و مروج محبت وازادگی  وسعادت همگانی است، در خدمت شهوت وهوای حیوانی وفکر شرور برتری نژادی قرار می دهند، ارزش  گلایه ویا نقد را ندارند، انها زمان باید نقد گردند که مراحل از تربیت انسانی را بگزرانند ودر جمع از انسانها اهلی ومحترم وارد شده باشند. 

           تبعیض طلبان وراسیستهای مدرن گرفتار مرض گردیده اند که بدون نیش زدن به انسانها زندگی برای شان مشکل وگنگ است، نیش یک راسیست تحصیل کرده با نیش یک عقرب به دانشگاه نرفته دراین است که راسیست ازره کین وعقرب به خواست سرشت خود نیش می زند.

بهرحال انچه که از تداوم وشدت حملات تبعیضگران وراسیستهای مدرن درک می گردد انست که هدف دراز مدت مبارزات فرهگی وتبلیغی انهاعلیه هزاره،جزخواست مرک ونیستسی وبراندازی کلی هزاره چیز دیگر نیست؟.

   والا ارتکاب جرم چون تبلیغ ونشرنفرت نژادی وقومی درکشورجنگ زده ومصیبت دیده مثل افغانستان که با هزاران درد ومحنت، وبحرانهای بیشمار خارجی وداخلی روبرو است چه نفعی برای نویسندگان وناشران دارد؟سر زنش کردن وکوبیدن هزاره که ازاداره وسیاست کشور،به حاشیه رانده شده است چه نفعی را برای انها به بار خواهد اورد؟

 

   موضع هزاره در برابرتبعیض وجریان ارتجاعی راسیسم چیست؟

              هزاره بعنوان مردم وسربازان صادق ومدافعان رشید این کشور، با قاطعیت اعلام می نماید که، عاشق زندگی،برادری وهمزیستی با برادران هموطن خود می باشد، هزاره معتقد است که در جوهر وسرشت خود هیچ برتری  ویا کمی ازدیگران نداشته ،اما هزاره با تلاش وکوشیش مداوم خود،وبرخلاف خواست ستم توانسته است که ازفرصتهای زندگی تلخ وسخت خود بهترین وشرین ترین استفاده را نماید وبا بکار اندازی استعداد بشری خویش در راه معقول وانسانی ان  توانسته است که حد اقل ازنگاه علمی ،فرهنگی وهنری، قوی ونیرومند گردد.

      واینک هزاره با درک توانمندی وریشه داری، مسولیت، وموقعیت تاریخی خود ،می داند که این توطه ها ویاوها ازکدام حلقومهای حقیر وکدام قلبهای مریض بر خواسته وبیرون می اید.دراین توطه نه پشتون ونه تاجیک هیچکدامی  دست ندارند انها، اینچنین ذلیل ورزل نبوده ونیستند، پشتون وتاجیک هیچگاهی سخن گوی هتلر نمی شوند ودر ایجاد شکاف ونفاق ملی علمدارنمی گردند،هزاره سالها است که،با پشتونها وتاجیکها درکنار یکدیگر به ارامی وسر بلندی زندگی نموده اند.

       ما باور کامل داریم که اندیشه های وارداتی  فاشیسم وراسیسم، که گاهی ازحلقوم منادیان دین ومذهب، بیرون می شود وگاهی درسیمایی گروهایی سیاسی ظهوروتبارزمی نماید، مورد تنفر اقوام برومند کشورما است. اما بدون شک هستند کسانی که بنام اقوام شریف افغانستان ولی برای اهداف شخصی وگروهی خود به تفرقه ونفاق میان ملت ما می پردازند.ودراین میان متانت فکری ومسولیت شناسی، هزاره وهمچنین خرد وحکمت حکم می نماید که برای خنثی نمودن توطه های ضد بشری ازاین باد ها گرچه وحشی است نلرزیده وازراه مستقیم ومستقل خود که حفظ  وگسترش دادن ارزشهای انسانی،عدالت برابری وحدت ملی  ثبات وامنیت کشورما است دست برنداریم.

   ما برادری، وحدت شهر وندی خود وهم میهنان شریف خود را به هیچ بهایی نمی فروشیم. پست خواندن پشتون، خطر ناک دانستن تاجیک،ضمن اینکه یک جرم روشن است، هیچ درد اجتماعی وملی ما را دوا نکرده بلکه بر زحمت وفشار روانی ما منجر می گردد،ضمیرما ازقید هرفکر نا پسند ومخربی ازاد ورها است. 

      هزاره بنا بر شناخت، اهمیت حیات ومسولیت سازنده خود ازهیا هوی سیاه دلان وشکست خوردگان ذلیل نمی هراسد، ، هزاره می داند چکسی چگونه با ما سخن می گوید وچکسی ما را متهم وچکسی وبا چی منظور مدافع ما می گردد، هزاره از انتقاد سازنده ومستند منتقدان اجتماعی  بعنوان معلمان بی مزدخود از انها  بگرمی استقبال نموده واز زحمات شان تقدیر می نماید، ولی ازشرارت پیشگان شکست خورده ودر حال غرق شدن که به هر خس وخاشاک چنگ می زنند نیز بیزار ومنزجر هستیم.

         هزاره افغا نستان، محور صلح وامنیت وطن وچراغ روشن ونوربخش این کشور است، وبه همین دلیل هم حق دارددر هرجای از این کشورکه بخواهد برای خود خانه ومکان زندگی بسازد، مگر نه اینکه این کشور از ماست مگر نه اینست که، نقطه نقطه این اب وخاک با خونپاک فرزندان غیورهزاره ومدافعان بی طمع وطن رنگین وعطر اگین است، وبر چهره وسیمای هرسرک وابادی این کشور نشان دست هزاره نقش بسته است؟ 

      هزاره هیچگاهی بفکرنا ارامی تخریب تجزیه  وفروش وطن بر نیامده  وسند فروش این سر زمین مقدس را هیچگا هی چون تا جران خاک وسیادت وطن، به بازارهای معامله نبرده و برای بهای ان چانه زنی نکرده است، هزاره ازافغا نستان خارج  نمی شود وعزم مردن ونا بودشدن را هم ندارد ، هزاره افتخارمی نماید که، در این دنیا جزمردم افغانستان ودولت ان دوستی ومخاطب وطرفی ندارد.

   نه به ایتلافهای منطقه یی معلوم الحال تکیه داریم ونه هم به ایتلافهای ضد ان، ما به افغانستان ومردم افغانستان باور داریم. زندگی و مرک ما همه  فقط وفقط درراتباط با همین جامعه وهمین مردم قابل تعریف وبررسی است.

        صراحت وصداقت فرهنگ، هزاره فرزندانش را ازبازیهای شیطانی جنگ بینداز ومطرح شو وامتیازبگیر منع می نماید. ما با صراحت از مردم ودولت قانونی ومشروع خود ضمن تعریف حقوق وسهم انسانی خود خواهان براورده شدن  حفظ ومراعات  شدن ان هستیم.ما ازجدایی تاجیک وپشتون هیچ نصیبی نمی بریم وخواهان نفاق وشقاق میان انها نیستم. برخلاف نوشته های اراده وخاوران که دراین جهت یعنی تخریب روابط هزاره وپشتون راهدف قرار داده اند.

   ما نه با پشتون ونه هم با تاجیک نمی خواهیم رابطه خاص وپنهانی  که ضدیت با طرف دیگر تلقی گردد برقرارنمایم.ما جبهه بندیهای قومی ونژادی را برای بدست اوردن خواسته های سیاسی، خصوص در محورهای ایتلافهای منطقه ای وکشورهای مغرض دورونزدیک مردود دانسته خوا هان حضوراندیشمندانه وخردمندانه فرزندان این واب وخاک در سیاستگزاریهای بزرگ وکوچک  ان می باشیم. 

       اما این باوربه معنی نفی هویت اقوام رشید وعزت مند افغانستان نیست، پشتون زمان می تواند برادر من باشد که من هزاره هزاره باشم وهم چنین تاجیک زمان می تواند هم کار من باشد که من هزاره حضور داشته باشم. وبا این باور می گویم، هزاره هزاره است اما هزاره ای افغانستان هزاره که وطندار پشتون وتاجیک وهم خون وهمتبار ایماق، ازبیک وترکمن است.

      واز طرف دیگر هیچگاه ازهم وطنان مان خواسته خاصی نداشه ونداریم انها در تصمیم گیریهای شان ازادند وهرچه از دلشان بر می خیزند بگویند وبنویسند، اما بایدبدانند که کشتی هزاره  سالهاست ازاین توفانهای مصنوعی گزشته است.هزاره امروز، به همان مقیاس که ازصحنه های اداره وسیاست کشوربه حاشیه رانده شده است امادرعرصه های علمی وهنری، صحنه های فرهنگی وفکری تاج افتخار کشور خود می باشد، بدین دلیل نادیده گرفتن هزاره نادیده گرفتن سیادت وعظمت افغانستان خواهد بود.

هزاره تصمیم دارد که بدون جنجال افرینی وایجاد خشونت سیاسی وبدون ترویج  تبعیض ونژاد پرستی، با همت وتوانمندی فکری وفرهنگی خود بهترین زندگی را برای مردم کشور وهموطنان شان به وجود بیاورد، و همچنین  باور وپیمان دارد، تا برای رهای انهای که گرفتار اندیشه های شیطانی وفاشیستی گردیده اند،نیز ازهیچ تلاش فروگزار ننماید.  

    باورما براساس برابری وهمپذیری، دوستی وهمزیستی انسانها خصوص هموطنان ما که در حکم یک خا نواده هستیم بنا شده است توهین به شخصیت انسانی یک پشتون ولوظالم ویک تاجیک ولو بی انصاف تو هین مستقیم به شخصیت واعتبار و وجدان ما خواهد بود.ما درهیچ شرایطی نیاز به توهین وتحقیر هم نوعان خود مان نداریم که توهین به انسانها ولو قاتل، زیشت ورفتار ضد انسانی می باشد. از طرف دیگر به جواب گفتن موضوعی به نوشته های اراده وخاوران نیزاحساس نیازمندی نمی نمایم، هرکسی تشنه ای همچون گندا به های می باشند می توانند به سرابهای یاد شده مراجعه نمایند.

       بهر حال هزاره از نشقار نمودن اندیشه های پوسیده هتلری وفاشیستی بیزار ومتنفر است ما همان گونه که به انسانیت خود یقین داریم به کرامت همنوعان خود نیز احترام فوق العاده قالیم، ما زندگی  وسعادت خودرا در سایه برابری ودرکنار همنوعان مان جستجو می نمایم، ارزو داریم که روزی همه با هم برمرک اندیشه های سیادت خواهی وبرتری طلبی نا بودی افکار فاشیستی در وطن مان، ودرهنگامه رویش گلهای برابری وانسانی  جشن شادی بر پا نما یم .   

           که هزاره به اوج وعظمت انسان هم نوع خود وترویج وگسترش تفکرات پربارومحبت افرین انسانی می اندیشد، عظمت و سر افرازی که فقط وفقط با همیاری جمعی ما محقق می گردد، هزاره به افکار بالنده وسازنده ای می اندیشد که ابتدای ترین دست اوردش، رفاه همگانی، رشد وتکامل، تامین امنیت، وایجاد زندگی ابرو مندانه برای همه باشد، هزاره به تفکر اراسته است که حتی به کچ اندیشان ونفاق افکنان وشرارت پیشگان نیز ارزوی اهلی شدن را می نماید.

 با اراده خاوران چه باید کرد؟

 ایا نویسندگان اراده وخاوران حاضرند ازکرده نفاق افکنانه شان ازملت افغانستان عذرخواهی نموده وبر اشتباه شان که منجربرشقاق ونفاق ملی می گردد اعتراف نمایند؟برای فعلا نه چون انها مدتها طرح وپلان کرده اند تا طبق فیصله جمعی یکباردیگرشانس ویران شان رابرای تخریب موقعیت هزاره ورابط انها با وطن داران شان خراب وبرهم بزنند لذا به زودی ازاعمال شرم اور شان دست برنمی دارند.ودیگر اینکه اندیشه نژاد پرستانه به طرفداران خود حق  حق بودن وبیگناهی کامل را می دهد تا انچه  که احساس می نمایند بگویند وبنویسند.

      ما هم با عنایت به انچه گفته شد،بی توجه به همچون پندارهای راه فرازمند وبالنده خود را با نشات وبالندگی ادامه خواهیم داد.چون ستیغ عزت وقامت رسای هزاره که  چون( اوریست) فرهنگی کشورخود قد بر افراشته است، بطور طبیعی مورد هجوم بادهای سرگشته وبی هدف وتندرهای وحشی تنفر وغضب، قرارمیگیرد وما را ازاین مواجهه باکی نیست.بعلاوه ان ما می دانیم که عظمت فکری وسلامت موضع گیری های سیاسی هزاره باعث عصبانیت وزجرراسیسم وفاشیسم نوین ومدرن گردیده است.

        دیگر اینکه ما محکمه نداریم و قاضی هم نیستیم تا حکم  پی گیری ومحکمه انها رانمایم، واز طرف پاسداری ازقانون اساسی و وحدت ملی وظیفه شخص اول یعنی رییس جمهور کشور است، بدون شک ما منتظر اقدامات انها هستیم.

 


 

     تهدید وتحقیر  هزارها چرا وچگونه اغاز وادامه می یابد؟

اموزگار ماندگاری ما (مزاری) می گوید: تا وقتی که موجودیت داشته باشیم حیثیت داشته باشیم و هویت داشته باشیم سر ما توطه می کنند.

          بعداز شکست رژیم  طالبان وبا مطرح شدن شعارها وارمانهای جدید، زمینه برای اعمال خوشنت امیز وقتل عامهای فزیکی هزاره ها موجود نبود،اما این به معنی حاکمیت عدالت و دموکراسی وبرابری شهر وندان افغا نستان نبود ازجمله هزاره ها همچنان بعنوان شهر وندان پست در فرهنگ حاکم وفضای اجتماعی افغانستان مورد بی مهری وبی انصافی قرار داشت.وچه بسا دستها واندیشه های که نه از ناحیه قوم وقبیله بلکه از جانب مراکز ومجامع برتری خواه ونژاد پرست در اندیشه خاموشی چراغ شعله ورحیات فرهنگی و سیا سی هزاره گرد یدند.

           لذا شاهد بودیم  که، هزاره ضمن تجرید ازهویت انسانی سیاسی اش به شدت ونیرنگ به حاشیه زندگی واجتماعی رانده وفازجدید ازتهاجم برای نابودی شخصیت فرهنگی وهویت انسانی وتاریخی هزاره ها،بابرنامه های دقیق ودوامداراغازگردید.

   ساختن فیلم کابل ایکسپرس با سرمایه ملت گرسنه افغانستان وهمیاری وزارت خانه های: خارجه، اطلاعات ،فرهنگ، امنیت ووزارت دفاع، اقدام امتحانی واولین نیش زهراگین مارهای زخم خورده وازمند بود که، با خوشنت وحقارت برمغزواعصاب حیات هزاره فرو ریختانده شد. وبعد ازان است که بطور متناوب ،پیوسته اما بر نامه ریزی شده تهاجمات تبلیغی ،فرهنگی علیه هزاره ها ادامه یافت.وبدینسان ناقوس خطر وقتل عامهای دیگر را برای هزاره بصدا در اورد.

     بعداز نمایش، درامه زیشت وراسیستی فیلم کابل ایکسپرس،حادثه غم انگیز ومشکوک غایله محرم هرات راه اندازی گردید، وانگاه توطه مشمیز کننده وخطرناک عطا محمد نور ویاران فرهنگی ودستیارن برنامه سازشان در ترکستان،با نام عبد الرحمن خان ومومند،خانه های گلین هزاره هارا بمباران نمود،واینک روزنامه اراده وسایت خاوران هزاره را مورد هجوم گرفته اند،این حملات جنون امیز که درمراحل گونا گون وبنا مهای مختلف انجام می یابد،همه از یک طرح وپلان وحشتناک برای نیست ونا بودی هزاره ها پرده برداشته، واز اشی زهراگین ومسموم کننده خبرمی دهد که، فرهنگ تبعیض وبرتری خواهی  برای هزاره ها پخته است!!

  تفکر اتشین  که هرازگاهی برای تعمیق حاکمیت جهالت وگسترش فرهنگ اپارتاید، با نوشته وتبلیغات وسیع  زمینه ای نا بودی وقتل عامهای دیگرهزاره ها را اماده می نماید،درحقیقت وبدونشک همان اندیشه های شرارت زای است که جهان وجها نیان را به کرات به پرتگاه نیستی برده وبه اتش نابودی کشانده است، همان تفکر امروزه با چاشنی روشنفکری وعلوم روز!! مجهز ومسلح گردیده است. 

سخن پایانی، در همچون موارد وظیفه هزاره چه میتواند باشد؟

    اموزگارماندگاری می گوید: پس در مقابل همه مردم هزاره یک راه وجود دارد وان وحدت ویکپارچگی انهاست. 

       این نسخه هنوزهم شفا بخش ،نشات اور وزندگی ساز است،این پیام گرم ودلسوزانه پدر، هنوز هم میتواند بعنوان یک راهکارجدی واساسی برای هزاره ها مفید،کارسازوسازنده باشد، ما اگر دراین شرایط چشم و گوشها ی مان را خوب باز نمایم صدای ناقوس مرک وبر اندازی هزاره ها راکه ازگوشه گو شه این سرزمین ورسانه های بظاهر دموکراتیک اما فاشیستی بصدا درامده است می شنویم و احساس می نمایم.

  هزاره باید است که اتش شمشیر وگلوله های فاشیسم را درپیکر مجروح شان احساس نموده وبرای نجات ازاصابت بلا چاره اساسی بیندیشد، وبراساس اصول انسانی وقانون اساسی کشور، باجدیت ومسالمت ازحیات وحق مشروع خود دفاع نماید. انچه که هزاره رادراین راه بیشتر ازهرچیزی دیگر مساعد ت ویاری می نماید بنظر وحدت سیاسی ویگا نگی صفوف انها می باشد.پس درتعمیل این ایده ناب وماندگار نباید برای مان تردیدی راه داده ومنتظر شرایط خاصی بیمانیم که فرصت اندک است.

     تکلیف تاریخی ما خواهد بود که بدون ازدست دادن فرصت وضایع شدن زمان،  اما با شناخت دقیق واگاهی زمینه های وحدت سیاسی مردم خود را اماده نمایم.ما می توانیم با حفظ مو جودیت، گرایشات دینی ومذهبی، تنوع فکری، حزبی وگروهی، ازادرس جامعه هزاره ومحوریت عدالت خواهی ومشارکت جمعی،درقالب افغانستان مستقل، مرکزیت توانمند هزاره را چنان عصر فراز مند وعزت افرین مزاری بزرگ احیا ودر قالب وچوکات قانون اساسی کشورازارمانهای پاک وارزشهای دموکراتیک واصول پذیر فته شده ملی  نیزدفاع وحمایت نمایم. ودر پرتو این مرام است که شخصیت انسانی هزاره وحقوق برباد رفته اواحیا وتامین خواهد شد.

باورداشته باشیم که با این نگاه همه ای ما دراغوش وسیع وپربرکت جامعه هزاره جای مناسب خودرا درمی یابیم، وهرکدام از گروه های اجتماعی به اندازه وزن واعتبار فکری شان،درنزد مردم بها وارزش خود رابدست خواهد اورد.کوه هزاره بهترین پنا امن برای روشنفکر وپیشتازان فکری وفرهنگیان مترقی هزاره است.

    بیاید وحدت فرهنگی وارمانی مان رادرسیمای وحدت سیاسی وعملی درخدمت خواسته های برحق مردم خود وجامعه افغانستان قرار بدهیم. یگانگی هزاره به صلح وثبات کلی افغانستان وتوسعه وسازندگی سریع وبهتر کشور ما نیز مفید وسازنده خواهد بود. باور داشته باشیم که با عنایت و برکت، اندیشه های بلند فر زندان فرهنگی وفکری هزاره مردم ما می تواند توان اول فکری وسیاسی کشور خود باشند. 

    ما باید بی اموزیم که پیش از ملامت کردن دیگران لازم است خود وتفکرخودرا تکان داده واز نیرو وتوانمندی خود بررسی عاجل بعمل اوریم، زندگی وسر افرازی ازما می طلبد تا به نیرو  وتوان تبدیل گردیم که هیچ کسی ما را انکار تهدی وتحقیر نتواند.رسیدن به این هدف ازما می خواهد که اگاه هماهنگ نیرومند وبانشا ت باشیم.

 --عقرب ۱۳۸۶

 

 

 


November 11th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي